بنام خدا

با سلام

الی ماشاالله در فضای مجازی کانالهای ازدواج راه افتاده که اغلبشان فقط دکان باز کردند و از نیاز جوانان سوء استفاده میکنند برای پر کردن جیبشان . نیاز جوانان به ازدواج به دست عده ای سودجو افتاده که از این موضوع ، برای کاسبی و کسب درآمد سوء استفاده میکنند و عده ای دیگر هم که ادعای کار فی سبیل الله دارند عملکردشان فی سبیل الله نیست و فی سبیل النفس هست و چنان سختگیری ها و قوانین سختی گذاشتند که بازدهی آنها را به صفر رسانده و چند سال هست کانال و گروه ازدواج زدند اما شاید به زور سالی یکی دو تا مورد ازدواج در بیلان کار خود داشته باشند ، آنهم یا دو مورد بسیار سطح بالا هست که طبعا هر دو طرف قضیه آنقدر امتیاز داشتند که مورد قبول یکدیگر واقع شدند ، هر دو وضع مالی خوب دارند هر دو سطح تحصیلی بالا دارند هر دو در بالای شهر ساکن هستند . یا دو مورد که هر دو مشکل دار هستند و توانستند با هم کنار بیایند مثلا هر دو سایقه ی عقد و ازدواج داشتند هر دو از شهرستانهای کوچک هستند یا هر دو یا یکی از آن دو ، نورچشمی و فک و فامیل گردانندگان کانال هستند که اساسا نود درضدشان با هدف شوهر دادن دختر خود و زن دادن پسرشان یا اقوام و دوستان ، اقدام به ایجاد کانال کردند که چند نفر به عنوان معرف ازدواج دور هم جمع شدند که اینها تحت عنوان همسان گزینی اما بر حسب سلیقه ی شخصی خودشان تعیین میکنند که کی با کی ازدواج کند و کی برای کی مناسب هست و همین واسطه ها با سخت گیری های خودشان ، مانعی برای ازدواج جوانان هستند اینها کفویت را در وضع مالی و سن و محل زندگی می دانند در حالیکه در دین اسلام کفویت فقط در اخلاق و تقوی تعریف شده و حدیث هست اگر جوانی که دارای اخلاق و تقوا هست به خواستگاری دختر شما آمد به او دختر بدهید و در حدیث نگفته اگر آن جوان لیسانس و فوق لیسانس داشت اگر خانه و ماشین داشت اگر همسن دختر بود به او دختر بدهید ولی این معرفین خودشان بجای خانواده ی دختر تصمیم میگیرند که خواستگار را رد کنند یا اجازه آشنایی دهند و کاری ندارند که شاید خانواده ی دختر برایشان مهم نباشد اختلاف سن چقدر هست یا محل سکونتش کجا هست یا مدرک تحصیلی پسر پایین تر از دختر هست وقتی که مورد را از هر نظر مناسب ببینند و این فرصت را برای پسر در نظر میگیرند که میتواند بعدا ادامه ی تحصیل دهد و خود را به دختر برساند و حتی از او بالاتر برود یا محل سکونت بعدا میتواند تغییر پیدا کند .

جوانان مومن و نجیب که نمیتوانند در کوچه و خیابان و پاساژ و سینما همسر خود را پیدا کنند ، در هیئات و نماز جمعه و جماعات هم که زنانه و مردانه جدا هست و کسی نمیتواند با کسی آشنا شود ،نهادهای ازدواج هم که در دانشگاه ها گذاشته اند اغلب فرمالیته هستند و عملا فعال نیستند و ندرتا کاری برای ازدواج جوانان انجام دهند . برای همین جوانان و خانواده هایشان روی می آورند به کانالهای ازدواج در فضای مجازی که اغلب عملکرد درستی ندارند و با اهداف شخصی و منفعت جویی شخصی ایجاد شده اند . مشکل جوانان در ازدواج ، صرفا مشکلات مالی نیست ، بلکه پیدا کردن شخص مورد نظر هست که باید به نحوی فرصت آشنایی جوانان با یکدیگر را فراهم کرد مثلا در خارج از کشور کلوبهای جوانان این کار را انجام میدهند که دختران و پسران برای تفریح و دور همی به این کلوبها میروند و آنجا با پارتنر خود آشنا میشوند و وارد رابطه میشوند که البته آنها به نیت ازدواج جوانان آن کلوبها را برپا نکردند اما محلی هست برای آشنا شدن جوانان با هم ، در ایران هم باید یه چیزی شبیه به آن کلوبها ایجاد شود مثل کانون فرهنگی مساجد یا دانشگاه ها در قالب فعالیتهای فرهنگی و علمی و تورهای گردشگری کوتاه مدت به اماکن مذهبی یا کوهنوردی ترتیب دهند تا جوانان یکدیگر را ببینند و با هم آشنا شوند ، یا بمناسبت ولادت معصومین ع ، برنامه ی مولودی بگیرند و مادران دختران و پسران با هم آشنا شوند و دختران دیده شوند و توسط مادر و خواهر پسر انتخاب شوند ، و در کنار این جریان ، مشاورین ذی صلاح هم بکار گرفته شوند تا اگر موانعی در ازدواج جوانانی که مورد انتخاب قرار گرفتند ، وجود داشت با صحبت کردن با هر دو طرف قضیه ،برطرف شود ، در بنگاه های املاک ، دلال مسکن سعی میکند با تمام توان یک معامله را جوش دهد با مالک و مستاجر صحبت میکند تا راضی شوند و پای معامله بیایند اما در این کانالها ، واسطه ها نه تنها عرضه ی جوش دادن معامله را ندارند که خود خواسته یا ناخواسته مانع سرگرفتن معامله هم میشوند چون دلسوزی وجود ندارد چون نظارت بر کارشان نیست و چون این واسطه ها اغلب خانم هستند چه بسا حسادت و یا سلیقه های شخصی مانع از آن شود که دختری را به پسری معرفی کنند و پسری را به دختری معرفی کنند . مثلا اگر پسر دارای خانه و شغل خوب باشد و سایر محسنات را داشته باشد از حسادت به کسی معرفی نمیکنند یا از نظر سلیقه ی شخصی آنها ، شرایط دختر و پسر مورد قبول آنها نیست یا برعکس مورد قبول هست اما میخواهند برای دوست و آشناهای خودشان جوش دهند و یا اگر دختری با امتیازات باشد آن را فقط به سفارشی های دوست و آشنا و فامیل خود معرفی میکنند و آن دختر را از شانسهای دیگری که به سراغش می آید محروم میکنند . معرف و واسطه اگر آقا باشد احتمال زیاد هست که آن زنان و دختران را برای خود کاندید کند مانند آقایی که میگفت مدتی کار معرفی زنان و دختران مجرد را به او سپرده بودند و او از بین آنها چهار زن را به عقد خود درآورده بود به این صورت که دختران سن بالا که مشغول آموزش دروس در آن مرکز تعلیمات مذهبی بودند و در پس زمینه ی ذهنشان ، تعدد زوجات ، امری پذیرفته شده بود و از طرفی به دلیل بالا رفتن سنشان ، امیدشان برای ازدواج کم شده بود را راضی میکرد که با او ازدواج کنند . اگر هم واسطه و معرف ، خانم باشد که حسادتهای زنانه و سلیقه های شخصی او مانع از این میشود که کار را درست انجام دهد و سرانجام کار به اینجا ختم میشود که بعد از ده سال که از براه افتادن این کانالهای ازدواج میگذرد ما هنوز با مشکل بالارفتن سن ازدواج جوانان مواجهیم که همه اش را هم به مشکلات اقتصادی نسبت میدهیم در حالیکه اگر جوان ،فرد مورد نظرش را پیدا کند حاضر میشود با مشکلات اقتصادی هم کنار بیاید . اما وقتی کسی و جایی متولی آشناسازی جوانان با هم نباشد ، جوان مجبور است سالها منتظر بماند تا بلکه کسی به یاد او بیفتد و کسی را به او معرفی کند ، یا با آزمون و خطا دنبال همسر خود بگردد و آنقدر با این و آن دوست شود تا بلکه یکی از این دوستی ها به ازدواج منجر شود ، تازه اگر بتواند به راحتی دوست پیدا کند چون حتی در دوست یابی هم معیارهای سختی دارند که حتما خوش تیپ و خوش هیکل و پولدار باشد ، این ماجرا هم اغلب خارج از نظارت خانواده ها اتفاق میفتد که جوان با کسی وارد دوستی میشود که معلوم نیست با او چه رفتاری داشته باشد که موجب بروز مشکلات رفتاری و اخلاقی در جوان نشود و یا به دام ازدواج با کسی بیافتد که ممکن است نه به صلاح او باشد نه صلاح خانواده ی او و نه به صلاح فرد مقابل ، اما وقتی در جمع ها و اجتماعاتی با هم آشنا شوند مثل کلاسهای هنری نقاشی موسیقی کلاسهای علمی زیان انگلیسی ، گروه های کوهنوردی یا تورهای زیارتی یا محلهای ورزشی یا برنامه های دور همی که به مناسبتهای مذهبی برپا میشود و فرصتی ایجاد میکند که دختران و مادران دختر و پسر در آن با هم آشنا شوند و انتخابها صورت بگیرد . که امر انتخاب در این مراکز هنری و فرهنگی و علمی میتواند انتخاب صحیح تری باشد چون مدت زمان بیشتری با هم تعامل دارند و میتوانند به خصوصیات رفتاری و شخصیتی هم آشنا شوند . اینکه بعضی ها میگویند بگذارید جوان خودش همسر آینده اش را پیدا کند کاری ندارند به اینکه مگر جوان چقدر تجربه ی زندگی دارد ؟ و چقدر مهارت آدم شناسی و مردم شناسی دارد ؟ و چقدر مهارت جذب مخاطب که کار به این سنگینی را به دوش او بیندازند و بگویند خودش برود پیدا کند ، اینکار مهم باید حتما با مشورت و همفکری و مشاوره با چند آدم دنیا دیده و با تجربه صورت بگیرد تا از آمار طلاقهایی که بخاطر انتخاب نادرست جوان بوده ، کاسته شود .