لزوم ارتقاء روحیه مردم ایران با برنامه های شاد در صدا و سیما و سینما
بنام خدا
با سلام
در فضای مجازی بخصوص اینستاگرام شاهد پستهایی هستیم که به دنبال سیاه نمایی و ایجاد جو یأس و نومیدی و عزا و غم و اندوه هستند تا قبل از این ، از کسانی که دوران اغتشاشات به هر نحوی مرده بودند چه حادثه چه خودکشی چه بیماری چه ترور توسط تیمهای حرفه ای ترور موساد و منافقین پست و مطلب آه و افسوس و غم و غصه و گریه میگذاشتند که بعد از دو سال روشنگری جهاد تبیین ، آن دست مطالب دیگر مشتری ندارد و نمیتواند در جهت سیاه نمایی دشمن مورد سوء استفاده قرار بگیرد حال رفته اند سراغ هر مطلب معمولی که فقط بتواند به هر نحوی فضای غم و اندوه و ناامیدی و گریه و ماتم ایجاد کند از مرگ بازیگرانی که چندین سال از فوتشان گذشته ، گرفته تا افراد عادی گوشه و کنار کشور ، نمیدانم چرا خارجی ها از فوت بازیگرانشان که همین امسال و سال گذشته فوت کردند بجز همان روز اعلام فوتشان ، دیگر مطلب نمیگذارند نه در اینستاگرام و نه در رسانه های دیگرشان ، چه رسد به بازیگرانی که سالها قبل فوت کرده اند . من اغلب سایت دیلی میل را سر میزنم تا زبان انگلیسی خود را تقویت کنم و می بینم فقط همان روزی که بازیگر یا هنرمندی فوت کرده مطلب میگذارند و دیگر تمام و بر خلاف عادت مرده پرستی که در بعضی جاها رایج هست تا چند روز و چند ماه و چند سال از آن مرده ، پست و مطلب نمیگذارند و ترجیح میدهند روحیه مردمشان را کمتر غمگین کنند و برعکس با انواع و اقسام فستیوالها و جشنواره ها و ایونت ها ، مدام دنبال این هستند که مردم را با روحیه و شاد کنند از مسابقات دختر شایسته که تا چند مدت ادامه دارد میگذرند به مسابقات ملکه زیبایی وارد میشوند و بعد مسابقات ملکه زیبایی کودکان و نوجوان و بعد مسابقه ملکه ی هوش و دانایی و بعد مسابقات ملکه ی زمین و بعد از آن جشنواره ی اُسکار را دارند و بعد گلدن گلوبال و گرامی و جشنواره فیلم بَفتا انگلیس و جشنواره فیلم سانتا باربارا آمریکا و جشنواره ی فیلم کن فرانسه و جشنواره ی سینمایی آلمان و سایر کشورها و بعد مسابقات پرورش اندام و بعد مسابقات راگبی و اسکی روی یخ و مسابقات رقص های مختلف و مسابقات مداوم بسکتبال و فوتبال داخل کشورشان تا بعد برسد به سطح بین المللی و جشن استقلال و جشن پاتریک و جشن والنتاین و جشن عید پاک و عید کریسمس و جشن هالووین و بالماسکه و .... یعنی یک آن در کشورشان بدون جشن و جشنواره نمیگذرد و در هر پارک عمومی در سطح شهر یک گروه ارکستر گوشه پارک بر پا کردند که به مناسبتهای مختلف برای مردم برنامه ی ساز و آواز داشته باشند و مردم بزنند و برقصند و شادی کنند . اما در کشورهای دیگر با مداخلاتشان و با جنگ افروزی هایشان زمینه را آماده میکنند برای غم و غصه و نگرانی و ناامیدی مردم آن سرزمینها تا بتوانند از روحیه ی پایین و غمگین و ناامید نهایت سوء استفاده را بکنند برای دخالت در امور آن کشورها ، چون میدانند مردمی که روحیه ی بالا و امیدوار دارند هرگز به آنها اجازه ی مداخله نمیدهند . باید به این فکر کرد که دشمن چه هدفی دارد که مدام در فضای مجازی ، عزا و مرگ را یادآوری کند؟ چرا میخواهد مردم ایران دائم غمگین و افسرده و عزادار باشند ؟ و در افسوس گذشته زندگی سپری کنند ، در افسوس زمان شاه ، در افسوس زندگی در غرب ، در افسوس زندگی غربی در ایران چرا فکر کند که اگر مهاجرت کند و از ایران برود زندگی بهتری خواهد داشت ، چرا فکر کند که اگر در ایران ، سبک زندگی غربی و اروپایی داشته باشد اوضاع برایش بهتر خواهد شد ؟ چرا فکر کند که اگر اسلام در کشورش نباشد و کشوری سکولار و بی دین باشد و دین فقط در مساجد محدود باشد ، اوضاع زندگی اش بهتر میشود ؟ اینها همه تاثیر هجمه های مداوم دشمن طی 44 سال اخیر هست که متاسفانه در کشور ما سازوکاری برای مقابله با تهاجم فرهنگی تدوین نکردند نه در عرصه سینما نه در تئاتر و نه در کتابها و نه در مجلات و روزنامه ها و نه در صدا و سیما . یک رفتار کلیشه ای مذهبی را در پیش گرفتند که در آن نوآوری نبوده یا خیلی کم بوده و مطابق با موضوعات روز نبوده و موضوع فیلمها اغلب کمدی لودگی و جنگ و دعواهای خانوادگی و عشق و عاشقی بوده است . موضوعی راجع به نفوذ دلالان در عرصه ی اقتصادی سوژه ی فیلمها نبوده ، موضوع نفوذ سازمان منافقین در عرصه سیاسی کشور ما نبوده که دو تا فیلم در مورد آنها ساختند که کافی نبود ، باید حجم سَبُعیت و ترورها و شکنجه های آنها به تصویر کشیده میشد و روشهای جذب هوادار و نفوذ در همه ی مراکز مختلف به نمایش در میامد ، اما روی یک موضوع قدیمی کار کردند که بمب گذار دفتر حزب ، فردی بنام یوسف کلاهدوز و مسعود کشمیری بود که حتی در این موضوع هم ابهام وجود دارد که آیا واقعا سازمان منافقین دست داشتند یا دستهای دیگر که نمیخواستند رجایی و باهنر بر سر قدرت بیایند !! صدا و سیما و سینمای ما نیاز دارد تحول اساسی پیدا کند و از نیروهای جوان و فعال و پر انگیزه و خلاق استفاده کند ولی نوآوری وجود ندارد و برنامه ها کسل کننده و کم بیننده هست و عمده ی برنامه های تلویزیون شامل نشست دو یا چند نفر دور هم و حرف زدن درباره ی امورات هست حالا وجود این برنامه ها مشکلی ندارد بشرطی که کنار آن برنامه های متنوع دیگری هم باشد نه اینکه تِم اکثر کانالها همین نشستهای خبری و اقتصادی و سیاسی باشد بعد از آن طرف ، شبکه های معاند در کنار همان نشستهایشان ، برنامه های سرگرم کننده داشته باشند و مخاطب را به هوای آن برنامه ها پای تلویزیون بکشانند .
بنام خدا